به گزارش فارس، حجت الاسلام والمسلمین حاجی صادقی نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامیدر سپاه پاسداران و رئیس قرارگاه معنویت و سلامت سپاه پاسداران میهمان این هفته برنامه «دست خط» بود.
..........
*خدا رحمتش کند، شهید حاج قاسم سلیمانی همین سال گذشته برای سیل خوزستان رفت و حضور ایشان کار را دگرگون کرد.
نه فقط رفت و دگرگون کرد، که از توان خارج از کشور هم کمک گرفت تا کمک کند. یکی از ویژگیهای حاج قاسم بعد مردمیایشان بود. با ایشان از زمان جنگ محشور بودم. الان یک خاطرهای بیان کنم. در همین قضیهای که آبان سال گذشته در زمینه بنزین پیش آمد. یکی از کسانی که دغدغه داشت مردم آسیب نبینند، میگفت بیانصافها و دشمنان ضدانقلاب، کارگردانی میکنند و هنرپیشهها را از یکسری جوانان خوب ما بکار میگیرند.
باید کاری کنیم تا میتوانیم این بچهها آسیب نبینند. این واقعیت است که فوق العادهدر این مرد دیدم و حضور ایشان در جاهای مختلف برای این امر بود که کمک کند و تلاش برای این کار کند و اثرگذار هم بود.
*و چقدر مردم این را خوب حس میکنند. خیلیها باور نمیکردند چنین جمعیتی برای تشییع حاج قاسم ایشان بیاید.
آقا جواب این مسئله را دادند که مقلب القلوب خداوند است. شما دیدید با قلب ملتها چه کرد. این نمایشی هم نبود؛ آن چه مردم در برابر حاج قاسم انجام دادند، همه از عشق و ایمان و باورها بود. خیلی گلایه از جانب برخی استانها داشتیم که چرا در چند استان ایشان را تشییع کردید.
*درباره لحظه تلقین نمیخواهید بگوئید؟
لحظه تلقین چیزی که خیلی زیبا بود را بیان کنم ...
*خود حاج قاسم وصیت کردند شما تلقین بخوانید یا مسئولیت به شما افتاد؟
اصلاً نه حاج قاسم وصیت کرد و نه مسئولیت بر گردن من بود. اتفاقاً ایشان کسی دیگری را مشخص کرده بودند. آن روزی که چهارشنبه نشد و قرار بود، روز بعد از شهادت ایشان سخنرانی کنم، تشییع جنازه نرفته بودم چون برای تشییع جنازه در قم رفته بودم و تا خواستم بیایم شبش تا فردا برویم، تشییع جنازه تمام شده بود و من ساعت 12 یا یک بود که به کرمان رسیدم. گفتم برنامه چیست؟ گفتندبعد از نماز صبح! من یک ساعت قبل از نماز صبح آنجا رفتم و دیدم جمعیت چه خبر است ولی آن دور را بسته بودند.
مسئول دفتر نمایندگی ما در کرمان گفت چند روز پیش که قبر را میکندیم شهیدی عزیزی که حاج قاسم گفتند من را جوار ایشان دفن کنید، قبر را میکندیم دیواره قبرش فرو ریخت. ایشان گفت من داخل قبر رفتم و دستم را به سمت قبر این شهید دراز کردم دیدم پلاستیک سالم است. با خودم گفتم شاید پلاستیک سالم است. دستم را بیشتر داخل بردم و فهمیدم کفن و بدن سالم است. اصلاً آن روز که این مطالب را شنیدم با خودم میگفتم چرا حاج قاسم این اندازه به این شهید عشق میورزید؟
اصرار ما این بود حاج قاسم در جایی دفن شود که زیارت او آسان باشد اما اصرار داشت کنار این رفیقش دفن شود. پیکر مقدس ایشان را آوردند و به تعبیر آقا، شهید «اِرباً اِربا» بود. خانواده ایشان آمدند و خیلی سخت بود. من که از قبر بیرون آمدم و فاصله گرفتم، سخت بود. با همه مقاومتی که این خانواده انجام دادند و با همه استقامت ولی در لحظه آخر سخت بود، چون بابا در قبر میرود که یکی از فرزندان ایشان صدا زد به یکی از سرداران ما که پیکر را میخواستند در قبر بگذارند، گفت عمو بابای من را نبر! پیکر مقدس را گذاشتند و هر چه صدا زدیم آن بنده خدایی که میخواست تلقین را بخواند پیدایش نشد. از ناچاری، من رفتم چون جمعیت فشار وارد میکرد و باید زود کار را تمام میکردیم. فوری وارد قبر شدم و تلقین را خواندیم. روحش شاد. احساس میکنم حاج قاسم به آرزوی خود رسید.
*آخرین دیدار شما با حاج قاسم چه زمانی بود؟
تا جایی که به یاد دارم یک هفته یا ده روز قبل از شهادت ایشان در یک جلسهای خدمت ایشان بودم. اتفاقاً بعد از جلسه مطلبی درباره نیروی قدس بود که ایشان وقتی بلند شدند، به من گفت چنین مطلبی وجود دارد. من گفتم چه زمانی فلان موضوع را اقدام کنم؟... چون هر اقدامیدرباره نیرویقدس و برون مرزی میخواستیم انجام دهیم حضرت آقا اصرار داشتند حتما با حاج قاسم هماهنگ شود. البته شاید 8-7 ماه قبل یکبار منزل ایشان رفتم خیلی زیبا در اتاق معروف ایشان رفتم و گفتم چه چیزی درست کرده ای؟ عکس همه شهدا و آثار شهدا بود. پیراهن عماد مغنیهرا به من نشان داد. همان پیراهنی که عماد مغنیهبا آن شهید شده بود و سوراخ سوراخ بود. گفت دو تا از این پیراهن با هم خریدیم که یکی را او پوشید و دیگری را من پوشیدم. او اینطور شده و برای من سالم است. حاج قاسم بعد از احمد کاظمیدیگر طاقت نداشت؛ یکی هم بعد از شهید طهرانی مقدم. وقتی پیکر مقدس شهید طهرانی مقدم را در ستاد مرکزی آوردند و حضرت آقا آمدند و نماز خواندند، نوع گریه و زار زدن حاج قاسم را دیدم، به دوستان گفتم مراقب باشید که ایشان جان ندهد.
*گفته بودید سیاست هیچگاه برای حاج قاسم مانع اخلاق نبود و جامعیت شخصیت، یکی از ویژگیها و ترازهای فکری او بود.
در فرهنگ دینی ما، آقای مطهری یک بحثی دارند که انسان کامل کیست، در مکتب اسلام، انسان کامل اسلامیانسانی است که همه ارزشهای انسانی هماهنگ با هم در او رشد کرده و به کمال رسیده باشد. جامعیت حاج قاسم به این بود که معنویتش او را از مباحث اجتماعی و سیاسی و کارهای دیگر باز نمیداشت. کما اینکه رزم او، مانند یک مجاهد میدان رزم در برابر استکبار بود. یک زمانی دلم میخواست پیشنهاد کنم برای سالگرد ایشان این کار را کنیم و با کسانی که در سوریه و عراق تحت تاثیر حاج قاسم انقلابی عمل کردند، مصاحبه کنند. توانمندی نظامیفوق العادهای داشت و امریکاییها را به ذلت کشانید. با صراحت هم بیان کرد من برای همه شما کافی هستم. اما همین آدم وقتی در میدان عبادت میآید و میرود، ببینید چه عبد ذلیلی در برابر خداوند میشود.
*یادم هست موضوع تحریم آقای ظریف بود که حاج قاسم بیانیه صادر کردند و دفاع جانانهای کردند و برخی افراد سیاسی داخلی ایراد گرفتند که چرا حاج قاسم این کار را کرده است و یا ارتباطات زیادی که با جناحهای مختلف سیاسی داشته است. برخی که نام خود را انقلابی میگذاشتند و ان شااللههستند، ایراد میگرفتند که چرا این کار را میکنند.
از خودشان نقل کنم که میگفتند من هر جا ببینم برای انقلاب، برای نظام کاری بشود انجام داد، انجام میدهم. هر کسی را ببینم برای انقلاب کار میکند کمک میکنم. یک زمانی به ایشان گفتم، چرا نامه مینویسید برای احترام مینویسید ما دستبوس شما هستیم. گفت برای این نظام همه این کار را انجام میدهم. یک خطوط قرمز هم در مسئله سیاست داشت. مثلاً انقلاب و رهبری از خطوط قرمز حاج قاسم بودند. چه کسی را همانند حاج قاسم پیدا میکنید که وصیت مینویسد درباره رهبری اینطور بیان کند و حتی خطاب به مراجع با صراحت حرف بزند. نسبت به ولایت اینچنین بود. حاج قاسم با خیلی از این افراد اختلاف سلیقه داشت. بحث هم میکرد؛ ما که خبر داریم. یک بار شاید 20 روز قبل از شهادت حاج قاسم بود، بنده و سردار سلامیو دیگران بودیم، گفتند بیایید با هم برویم و با فلانی صحبت کنیم و بگوییم این چه کاری است که انجام میدهید، اما وقتی بیرون میآمد بزرگ ترینحامیاش هم بود. بصیر بود.
.....